ckn'd
بهار که از راه برسد ميدانم تو خواهي آمد.درختان شکوفه خواهند داد. و من دوباره عاشق خواهم شد
و من دوبار غبار از همه چيز خواهم زدودو کوچه و حياط را برايت آب و جارو خواهم کرد
و يک جفت ماهي قرمز از حوض لاجوردي خواهم گرفت و تنگ قديمي را با آبي زلال
جلوه اي تازه خواهم داد و سبزه ها را کنار بنفشه باغچه خواهم گذاشت
وبرايت شمعي روشن ميکنم و به زمستان ميگويم برو که ديگر جاي تو در اين خانه نيست.
و عطر بوي سپند را تا کوچه هاي باريک سپيده کودکي خواهم پيچاند
تا صداي گامهاي گذشتگان را دوباره بر پلکان خانه ها بشنوم
و با قشنگترين پيراهنم در آستان در به انتظار تو خواهم ايستاد تا از جاده هاي دور بيايي وقتي که بهر بيايد.
ميدانم تو دوباره خواهي آمد و من به تو سلام خواهم کرد
جمعه 7 فروردین 1388 - 7:53:34 PM